مارک دو پلو

ساخت وبلاگ



سفرهای متعدد منصور ضابطیان، منجر به نگارش یک سه‌گانه شده که به ترتیب عبارت‌اند از:

مارک و پلو، مارک دو پلو، برگ اضافی

دوتای اول را خوانده‌ام. و به نظرم مارک دو پلو، به مراتب جذاب‌تر و پخته‌تر نوشته شده است. ضابطیان خوش‌صحبت است. و این باعث می‌شود که کتاب، خیلی زود تمام شود. بیان جزییات اتفاقات سفر، کمک می‌کند که خودمان را همراه و همدل او کنیم و مقداری از لذت سفر را بچشیم. حالا که این کتاب را خوانده‌ام، بیشتر از قبل مشتاق سفر و رفتن شده‌ام. سفرنامه‌های این کتاب به ترتیب علاقه‌ی من:

یونان، برزیل، کنیا، بلژیک، چک، هلند، آلمان، پرتغال و عراق.

تنها نکته‌ی منفی کتاب، عکس‌های سیاه و سفید و کم‌کیفیت و کمک‌نکننده به سفرنامه‌ها است که در لا‌به‌لای کتاب گنجانده شده‌اند.


برشی از سفرنامه‌ی عراق، که خیلی مرا خنداند:

کاروان پنجاه نفره‌ی ما همراه یکی دو کاروان دیگر ساعت دو و نیم، وسط باند رها می‌شود تا یک هواپیمای کوچک که منتظر رسیدن پله است، آن‌ها را سوار کند. تصویری که در اولین لحظه، مرا درجا میخکوب می‌کند، تصویر خلبان -یا یکی از کادر پرواز- است که تا کمر از شیشه‌ی کنار دست خلبان خم شده و دارد شیشه‌ی جلو را با یک لنگ قرمز پاک می‌کند. اگر تعجب و خنده‌ی دیگران را هم ندیده بودم، مطمئناً آن را به حساب توهم ناشی از خستگی و کم‌خوابی این روزها می‌گذاشتم، اما بقیه هم به همان چیزی نگاه می‌کردند که توجه مرا جلب کرده بود. خدا عاقبت‌مان را به خیر کند با این هواپیما.


کیمیاگر...
ما را در سایت کیمیاگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmahdiyardelkashf بازدید : 184 تاريخ : جمعه 13 اسفند 1395 ساعت: 23:52