جامانده از کوچ کشتیها را تماشا میکند دود کشتیها دود پیپهای ملوانان به آسمان میرود و چیزی از آسمان به زمین نمیآید خورشید پشت ابر فانوس دریایی در خواب ماهیها رفتهاند صدایش را از یاد برده است و در این عصر خاکستری به معنی بالهایش فکر میکند نهنگ ساحل را برای خودکشی ترجیح میدهد و مرغ دریایی نشستن و تماشا را یک. دستهای ما / کوتاه بود / و خرماها / بر نخیل / ما دستهای خود را بریدیم / و ,خودکشی ...ادامه مطلب