شبیه خودکاری گوشهی اتاق افتادهام کافیست به ماهی فکر کنم اتاقم، رودخانه خواهد شد کافیست به پرنده فکر کنم تختم، ابر خواهد شد نشستهام در سکوت به هیچ فکر میکنم و اتاقم پر از تو شده است دستی نیست کاغذی نیست در دلم میگویم: خوش به حال لیوانها زود پر و خالی میشوند یک. فروغلتیدن / حسِّ بهمن / در تکتکِ سنگها (تام ویلیامسون) ,بغض,بغض النظر,بغض یعنی ...ادامه مطلب